تحویل و نصب رایگان POSجز در ایران، در سراسر دنیا کاملا نامتعارف است و به هیچ وجه منطقی
در آن نمیتوان یافت چرا که اصولا در پیش گرفتن چنین رویههایی، مشتریان (پذیرندگان) را بدعادت میکند.
تحویل و نصب رایگان POSجز در ایران، در سراسر دنیا کاملا نامتعارف است و به هیچ وجه منطقی
در آن نمیتوان یافت چرا که اصولا در پیش گرفتن چنین رویههایی، مشتریان (پذیرندگان) را بدعادت میکند.
پایان دوره کارت خوان رایگان،خدمت رایگان و تسویه آنی با افزایش تعداد دارندگان کارتهای بانکی در ایران، امروزه اگر فروشندهای POS نداشته باشد، بخش وسیعی از مشتریانش را از دست میدهد. سومین مسالهای که شبکه پرداخت الکترونیک کشور با آن روبهروست، موضوع تسویه آنی با فروشندگان است. اقدامی که صد درصد غلط است و باید اصلاح شود.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، نظام پرداخت الکترونیک از طریق پایانههای فروش در ایران، در سه
زمینه محوری نیازمند اصلاح است که پیشنیاز همه آنها اقتباس و ترویج فرهنگ استفاده از ابزارهای مربوطه است.
زمانی که از سیستمی استفاده میکنیم باید فرهنگ آن را هم داشته باشیم؛ در حقیقت باید بتوانیم اصول و قواعد
بازی را رعایت کنیم. باید اعتراف کرد مدتهاست از زمان تغییر این قاعده در نظام پرداخت الکترونیک ایران گذشته است.
قطار این نظام سالهاست از ریل خارج شده و به بیراهه رفته است.
در این مقاله كه به كوشش محسن قادري مدير عامل شركت ايرانكيش نگارش شده است، تلاش شده در یک طبقهبندی مشخص، به اصلیترین مسايل مورد نياز براي رسيدن به ساختاری کارمزدمحور در شبکه پرداخت الکترونیک پرداخته شود.
گام نخست؛ فروش یا اجاره POS به پذیرنده
پذیرندگان POS در ایران برای در اختیار داشتن دستگاه کارتخوان وجهی نمیپردازند. آیا شما برای کالایی که رایگان به دستتان رسیده است، ارزشی قائل هستید؟ حتما مجلههای رایگانی که به درون منازل انداخته میشود را دیدهاید. چقدر برای آن مجلات ارزش قائلید و آنها را ورق میزنید؟ سرنوشت آنها چیزی جز انداخته شدن در سطل زباله نیست. حال پذیرندگانی که پایانههای فروش را بدون پرداخت هیچ وجهی دریافت میکنند چگونه با این پایانهها برخورد میکنند؟
تحویل و نصب رایگان POS جز در ایران، در سراسر دنیا کاملا نامتعارف است و به هیچ وجه منطقی در آن نمیتوان یافت چرا که اصولا در پیش گرفتن چنین رویههایی، مشتریان (پذیرندگان) را بدعادت میکند.
پایان دوره کارتخوان رایگان
بانکها برای ایجاد شبکه پرداخت الکترونیک، سالها هزینههای گزافی پرداخت کردهاند. میلیاردها تومان خرج
همین پایانههایی شده است که فروشندگان با سهلانگاری آنها را میشکنند یا گم میکنند اما آیا تمام این هزینهها
صرف شده تا پذیرنده امروز بگوید دستگاه را اینجا بگذارید یا نگذارید؟ چنین رویه اشتباهی در
هیچ جای دنیا جاری نیست. مغازهدار یا باید POS را بخرد یا اجارهاش را بپردازد، شرط سومی وجود ندارد؛
اما در ایران شرایط به گونه دیگری رقم خورده است.
با وجود اینکه سرمایههای هنگفتی برای خرید این دستگاهها از کشور خارج میشود، پذیرندگان ما بدون پرداخت هیچ وجهی معمولا دو، سه یا حتی چهار پایانهفروش را روی پیشخوانشان میگذارند و تاسفبارتر آنکه حتی نگهداری درستی هم از آنها نمیکنند.
دستگاهها میشکنند، گم میشوند و در بهترین حالت درون گاوصندوقها خاک میخورند. دلایل تمام این رویدادها را در رایگان بودن POSها برای فروشندگان باید جستوجو کرد. شرکتهای ارائهدهنده خدمات پرداخت، فهرست بلندبالایی از پایانههای مفقودی دارند. چرا باید اینطور باشد؟ چرا در قبال گم شدن پایانه، تمام مسوولیتها از پذیرنده سلب شده و از او هیچ خسارتی گرفته نمیشود؟ قیمت هر پایانه فروش به طور متوسط بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان متغیر است. اگر به این رقم، هزینههای برنامهنویسی، نگهداری و پشتیبانی اضافه شود، این عدد بسیار بزرگتر میشود. با این وجود آیا منصفانه است که مغازهدار هیچ وجهی نپردازد؟ در وضعیت کنونی دستگاههای POS برای پذیرنده ایرانی اهمیتی ندارد. امروز بیش از دو میلیون POS در کشور فعال است که در بهترین حالت در ۵۰۰ هزار مغازه و فروشگاه نصب شدهاند.
پایان دوره کارت خوان رایگان،خدمت رایگان و تسویه آنی
حالا اگر بابت این دستگاهها از مغازهدار پول گرفته میشد، چه اتفاقی میافتاد؟ در آن صورت، قطعا دریافت وجه بابت پایانههای فروش به توزیع هدفمند این دستگاهها کمک میکرد و به جای ۵۰۰ هزار پذیرنده، دو میلیون پذیرنده داشتیم. اگر بخواهیم زمان را به عقب برگردانیم و جویای چرایی این ماجرا شویم به حکایت مرغ و تخممرغ میرسیم. تقصیر را نه میتوان به گردن دارندگان کارتها انداخت و نه پذیرندگان را مقصر دانست.
خدمت رایگان و تسویه آنی
در سالهای قبل، تعداد دارندگان کارت اینقدر زیاد نبود که بتوان روی پذیرندهها
برای دریافت وجه فشار آورد. از سوی دیگر تعداد نقاطی هم که به POS مجهز شده بود
اینقدر زیاد نبود و مشتری امکان استفاده از کارتش را در همه جا نداشت. پس چگونه میشد
یکی را به گرفتن کارت و دیگری را به دادن پول تشویق کرد؟ شاید آن زمان باید بیشتر روی مشوقهایمان فکر میکردیم.
همیشه میگویند از ابتدا در راه درست قدم بگذارید هر چند دشوار باشد. اگر آن زمان از پذیرنده بابت پایانههای فروش وجهی گرفته میشد، ممکن بود برای اضافه شدن به تعداد پذیرندهها زمان درازی سپری شود اما فرهنگ مناسب استفاده از شبکه کارتخوان از ابتدا درست بنا نهاده و توسعه مییافت.
گام دوم؛ اخذ کارمزد از پذیرنده
در تمام دنیا، پذیرنده درصدی از مبلغ تراکنش را به عنوان کارمزد میپردازد
اما پذیرنده دقیقا باید بابت چه چیزی کارمزد بدهد؟ پذیرندگان از بانکها سرویس میگیرند
در حالی که این خدمات هیچ گاه برایشان پررنگ نشده است. با افزایش تعداد دارندگان کارتهای بانکی در ایران،
امروزه اگر فروشندهای POS نداشته باشد، بدون تعارف بخش وسیعی از مشتریانش را از دست میدهد.
در حال حاضر بیش از ۲۰۰ میلیون کارت بانکی صادر شده و به طور میانگین ۴۰ میلیون نفر دارنده این کارتها هستند.
یعنی یک جمعیت ۴۰ میلیونی برای استفاده از کارتهای بانکیشان به بستر پرداخت الکترونیک نیاز دارند،
بنابراین اگر فروشندگان نخواهند از دستگاههای POS استفاده کنند، عملا طیف وسیعی
از مشتریانشان را از دست میدهند. مضاف بر این، پذیرنده خدمات مهم دیگری میگیرد که باید کارمزد آن را بپردازد.
زمانی که مشتری، کارتش را روی دستگاه میکشد، فروشنده دیگر دغدغه درگیر شدن با امور بانکی و حسابداری را ندارد.
یعنی اصلا در چنین فرآیندی قرار نمیگیرد. وجه مستقیم به حسابش میرود بدون اینکه بخواهد برای محاسبه
کم و زیاد شدن پولش زمان و انرژی بگذارد. در کنار آن، برای فروشنده امنیت برقرار است و
امکان دستبرد زدن به دخل و صندوقش، صفر میشود.
پایان دوره کارت خوان رایگان،خدمت رایگان و تسویه آنی
او حتی با امکان گرفتن صورتحساب از پایانه فروش، میتواند آخرین ورودی و خروجیهای حساب بانکیاش را کنترل کند. با تمام این اوصاف چرا شبکه بانکی هنوز باید به پذیرندگان سوبسید بدهد؟ برخی پذیرندگان از این منظر که وجوهشان در حساب بانکها خوابیده و بانک از رسوب پول آنها منفعت میبرد، به قضیه نگاه میکنند و لزومی به دادن کارمزد نمیبینند اما از سوی دیگر نباید از مخارج کلانی که بانکها برای ایجاد شبکه پرداخت الکترونیکی و تسهیل امور حسابداری و بانکی فروشندگان صرف کردهاند، چشمپوشی کرد.
در اصل بانک در مقام یک موسسه مالی حق دارد چنین منفعتی ببرد در حالیکه پذیرنده
از سمت دیگر بدون کوچکترین خرجی، سرویس قابل توجهي دريافت ميكند.
بد نیست نگاهی به چرخه کار ویزا و مسترکارت بیندازیم. پذیرندگان بدون استثنا بین یک و نیم تا پنج درصد به این دو موسسه مالی کارمزد میدهند زیرا پذیرنده باور دارد که اگر دستگاه POS نداشته باشد و از شبکه پرداخت الکترونیکی خارج شود، مشتریانش را از دست میدهد.
نظام بانکی برای پذیرنده مشتری و امنیت میآورد و در کنار آن وی را از آمد و رفت در شعب بانک بینیاز میکند.
از گوشه و کنار میشنویم که قرار است یک درصد از مبلغ خرید تا سقف ۲۰۰ تومان کارمزد دریافت شود.
حال اگر از تمام این منافع هم چشمپوشی کنیم، آیا پرداخت ۲۰۰ تومان در قبال تمام سرویسهایی که فروشنده میگیرد،
مبلغ زیادی است؟ قطعا نیست اما مساله اینجاست که آنها همیشه دوست دارند موضوع
را از زاویهای که به نفعشان هست ببینند. ناگفته نماند با روندی که شبکه الکترونیک پرداخت
کارتی در پیش گرفته و با قواعد جدیدی که روی کار میآید، میتوان امید داشت بهزودی
در مسیر درست قرار خواهیم گرفت و قطار کارمزدها روی ریل میافتد.
پایان دوره کارتخوان رایگان
بیش از یک دهه از آغاز برنامههای جدی شبکه بانکی ایران برای ایجاد و توسعه زیرساختهای بانکداری الکترونیک میگذرد.
در طول این سالها، فراگیر شدن استفاده از ابزارهای پرداخت الکترونیک قطعا یکی از اصلیترین انگیزههای
مسوولان بوده است تا جایی که این دغدغهها، امروز ما را در مسیر توسعه فرهنگ بانکداری الکترونیکی
و استفاده عمومی از این زیرساختهای پرداخت قرار داده است. روی عبارت «قرار گرفتن در مسیر توسعه»
تاکید میکنم چرا که معتقدم هنوز قدری تا رسیدن به فرهنگسازی عمومی برای استفاده از این ابزارهای
مدرن در تمام لایههای جامعه فاصله داریم، از این رو وقتی پای برنامههای هزینهبر و شوکآور کارمزدهای بانکی
به میان میآید، احتمال پا پس کشیدن ذینفعان و کند شدن این جریان رشد قدری نگرانکننده میشود.
دستگاه کارتخوان سیار
در شرایطی که وضعیت اقتصادی کشور تعریفی ندارد و به تبع آن وضعیت کسب و کار
مغازهداران هم چنگی به دل نمیزند، دریافت کارمزد از پذیرندگان نهتنها گرهگشا نیست بلکه
با سربار کردن هزینهای مضاعف برای استفاده از بستر پرداخت الکترونیکی بر دوششان ناخودآگاه
ما را از مسیر رشدی که در آن قرار داریم، دور میکند. مصداق این موضوع را میتوان
در تسهیلاتی که بانکها میپردازند، مشاهده کرد. وقتی بانک به ازای تسهیلاتی که به صنایع میدهد،
کارمزدی ۳۰ درصدی طلب میکند، آن صنعت دستکم باید ۵۰ درصد سودآوری داشته باشد
تا توانایی پرداخت این کارمزد را به دست آورد اما در شرایط فعلی چه صنعتی را میشناسید
که ۵۰ درصد سود کند؟ بنابراین نظام بانکی ما در عین حال که به صنایع لطف میکند
و سرمایه در گردششان را تامین میکند، آنها را از سوی دیگر به ورطه نابودی میکشاند؛
این یک چرخه باطل است. دریافت کارمزد از پذیرندگان هم چنین حکایتی دارد.
تا زمانی که چرخه کسب و کار مثبت نیست، اگر هزینهای بر هزینههای جاری مغازهدار اضافه کنیم،
پاسخ معکوس میگیریم. اگر بانکها معترضند که طی یک دهه گذشته این هزینهها به آنها تحمیل شده،
بد نیست به صورتهای مالیشان هم نگاهی بیندازند. امروز صورتهای مالی کدام بانکها زیانده است؟
پوز سیار
این موضوع که بانکها در قبال سرمایهگذاریهایشان باید کارمزد بگیرند، به هیچ وجه قابل انکار نیست
اما توجیهی هم که برای به تعویق انداختن این برنامه وجود دارد توجیه قابل قبولی است؛ بانکها
در طول این سالها از افزایش هزینههایشان جلوگیری کردند و به جای توسعه شعب، خرید تجهیزات فیزیکی
و ارايه خدمات حضوری به توسعه زیرساختهای الکترونیکشان پرداختند. بنابراین الزامی وجود ندارد
که در این برهه زمانی بخواهند این هزینهها را از مردم پس بگیرند. از طرف دیگر مشتریان هم با دریافت
خدمات الکترونیک و اینترنتی از تحمیل هزینههای مضاعف به شعب بانکها کاستند. آیا در قبال آن،
بانکها برای عدم حضور مشتریان در شعب تشکر کردند یا به آنها پول بیشتری دادند؟ نتیجه
اینکه فضای کنونی هنوز رقابتی نیست. شرکتها و مردم گزینههای زیادی برای انتخاب و استفاده
از خدمات بانکی ندارند. به همین دلیل زمانی باید به دریافت کارمزد روی بیاوریم که این فضا،
رقابتیتر شده باشد. امروز باید به فرهنگسازی و شاخصهای رشدمان اولویت دهیم و تغییر
مسیر دریافت کارمزد را کمی عقبتر بیندازیم.
پایان دوره کارت خوان رایگان،خدمت رایگان و تسویه آنی